ترجمه مقاله

متباعد

لغت‌نامه دهخدا

متباعد. [ م ُ ت َع ِ ] (ع ص ) دور. (آنندراج ). دور و بعید. (ناظم الاطباء). مؤنث آن متباعدة : و حرکات متقاربه ومتباعده و مراتب اوتار و مدارج و تراکیب اوزان و الحان نشان کرد. (سندبادنامه . ص 65). || غایب و غیر حاضر. (ناظم الاطباء). و رجوع به تباعد شود.
ترجمه مقاله