ترجمه مقاله

متبع

لغت‌نامه دهخدا

متبع. [ م ُ ت َب ْ ب ِ ] (ع ص ) پیرو و تابع. || ساعی در تجسس . || ساعی و جهد و کوشش کننده . || تعاقب کننده در جنگ و چیره شونده . || آن که وکیل می گمارد و در زیر حمایت و حفاظت دیگری می باشد. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله