ترجمه مقاله

متبوع

لغت‌نامه دهخدا

متبوع . [ م ُ ت َ ب َوْ وِ ] (ع ص ) کسی که با قولاج چیزی را اندازه کند. || فراخ گام . || دراز رسن . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تبوع شود.
ترجمه مقاله