ترجمه مقاله

متبکل

لغت‌نامه دهخدا

متبکل . [ م ُ ت َ ب َک ْ ک ِ ] (ع ص ) فروگیرنده کسی را به زدن و دشنام و قهر. (آنندراج ). کسی که غلبه می کند به واسطه ٔ زدن و یا دشنام دادن . (ناظم الاطباء). || آمیزنده سخن را. (آنندراج ). کسی که به طور آشفته و درهم سخن می گوید. (ناظم الاطباء). || خرامنده به ناز. (آنندراج ). آن که متکبرانه می رود و به ناز خرامنده . || غارتگر. || مخالف و متعرض و مانع. (ناظم الاطباء). و رجوع به تبکل شود.
ترجمه مقاله