ترجمه مقاله

متتایع

لغت‌نامه دهخدا

متتایع. [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) ستیهنده و خودرای و بر روی درافتنده در بدی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که درپیچد به بدی و خودرأیی درآن کند. (ناظم الاطباء). || سرعت نماینده .(آنندراج ) (از منتهی الارب ). آن که بستیهد و عجله کنددر هر کاری . (ناظم الاطباء). || بادی که تاراند مر گیاه را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). بادی که پراکنده کند گرد و خاک را و ببرد گیاه خشک را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || آماده ٔ فتنه و ستیزه جو و خودرای . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || آن که خویشتن را بیندازد مانند مستان . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || شتری که در رفتن کتفهای خود را بجنباند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از فرهنگ جانسون ). || شتاب پی در پی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || کارهای مضطرب و آشفته . (ناظم الاطباء). || کسی که بر خلاف مردمان کار کند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تتایع شود.
ترجمه مقاله