ترجمه مقاله

متجدد

لغت‌نامه دهخدا

متجدد. [ م ُ ت َ ج َدْ دِ] (ع ص ) نو گردیده . (آنندراج ). نو و تجدید شده و تازه . (ناظم الاطباء). نو گردنده : به مکان اوفضایل اسلاف و شرف اجداد متجدد گشته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 362). || آن که تابع رسوم و آداب جدید باشد. مقابل مرتجع. و رجوع به تجدد شود. || پستان خشک و بی شیر. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله