ترجمه مقاله

متحلق

لغت‌نامه دهخدا

متحلق . [ م ُ ت َح َل ْ ل ِ ] (ع ص ) مردم حلقه حلقه نشسته . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ماه هاله دار. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به تحلق شود.
ترجمه مقاله