ترجمه مقاله

متربع

لغت‌نامه دهخدا

متربع. [ م ُ ت َ رَب ْ ب ِ ] (ع ص ) ستور که علف بهاری خورده و فربه شود. (آنندراج ). فربه شده ٔ از علف بهاری . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || کسی که چهارزانو می نشیند. (ناظم الاطباء). به چهارزانو نشیننده . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله