ترجمه مقاله

مترب

لغت‌نامه دهخدا

مترب . [ ؟ رَ ] (اِ) تب باشد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 30) :
استه و غامی شدم ز درد جدائی
هامی و وامی شدم ز خستن مترب .

منجک [ کذا ] (بنقل لغت فرس ایضاً ص 31).


و رجوع به غامی در همین لغت نامه شود.
ترجمه مقاله