ترجمه مقاله

متردی

لغت‌نامه دهخدا

متردی . [ م ُ ت َ رَدْ دی ] (ع ص ) درافتنده در چاه . (آنندراج ). فروافتاده ٔ در چاه و یا از کوه . (ناظم الاطباء). || ردا در بر کرده . ردا پوشیده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : به لباس پیراسته ٔ عمر ملبوس و متردی شدندی . (سندبادنامه ص 342). و به ردای عدل و حلیه ٔ انصاف متردی و متحلی . (سندبادنامه ص 216). و عرض نقی این بنده را که به ردای صون و صلاح متردی است به لوث خبث و فجور خود ملطخ گرداند. (سندبادنامه ص 77). و رجوع به تردی شود.
ترجمه مقاله