ترجمه مقاله

مترقرق

لغت‌نامه دهخدا

مترقرق .[ م ُ ت َ رَ رِ ] (ع ص ) درخشنده . (آنندراج ). رخشان وتابان . (ناظم الاطباء). || مال مترقرق ؛ شتران آماده برای لاغری و فربهی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به ترقرق شود.
ترجمه مقاله