ترجمه مقاله

متساند

لغت‌نامه دهخدا

متساند. [ م ُ ت َ ن ِ ] (ع ص ) پشت بازنهنده به سوی چیزی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که برخود پشت می دهد و تکیه می کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تساند شود. || مجتمع شده در زیر علم های جداگانه . ج ، متساندون . یقال خرج القوم متساندین علی رایات شتی . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || یکدیگر را یاری کننده و دستگیری نماینده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
ترجمه مقاله