ترجمه مقاله

متشیط

لغت‌نامه دهخدا

متشیط. [ م ُ ت َ ش َی ْ ی ِ ] (ع ص ) سوخته . (آنندراج ). سوخته و نیم سوخته . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || لاغر و نزار. (آنندراج ). لاغرشده از بسیاری جماع . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به تشیط شود.
ترجمه مقاله