ترجمه مقاله

متصلصل

لغت‌نامه دهخدا

متصلصل . [ م ُ ت َ ص َ ص ِ ] (ع ص ) بانگ کرده . و تندر غرنده و بانگ کننده . || برگرداننده ٔ آواز در حلق . || زیور صدا کننده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تصلصل شود.
ترجمه مقاله