ترجمه مقاله

متصمع

لغت‌نامه دهخدا

متصمع. [ م ُ ت َ ص َم ْ م ِ ] (ع ص ) خون آلود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سهم متصمع؛ تیری که خون آلوده بر چفسیده پر بیرون آید از خسته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به تصمع شود.
ترجمه مقاله