ترجمه مقاله

متضعف

لغت‌نامه دهخدا

متضعف . [ م ُ ت َ ض َع ْ ع ِ ] (ع ص ) بسیار ضعیف شونده ، چرا که باب تفعیل برای مبالغه نیز می آید یا برای صیرورت . (آنندراج ) (غیاث ). حقیر و بی نام و نشان و ذلیل و بی قدر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) :
شریف اگر متضعف شود خیال مبند
که پایگاه بلندش ضعیف خواهد شد.

سعدی (گلستان ).


ترجمه مقاله