ترجمه مقاله

متعجب

لغت‌نامه دهخدا

متعجب . [ م ُ ت َ ع َج ْ ج ِ ] (ع ص ) به شگفت آینده . (آنندراج )(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شگفت دارنده و شگفت آمده و آشفته و حیران و سرگشته و دارای شگفت و شگفت دارنده . (ناظم الاطباء) : امیرنصر گفت ما متعجبیم بدین کار که تو آوردی . (تاریخ بخاراً ص 100). چون شیر سخن دمنه بشنود... متعجب گشت . (کلیله ودمنه ). || عجیب و نادر. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله