ترجمه مقاله

متعظ

لغت‌نامه دهخدا

متعظ. [ م ُت ْ ت َ ع ِ ](ع ص ) (از «وع ظ») پذیرنده . (آنندراج ). پند گرفته و کسی که پند و نصیحت قبول می کند به سخنان دلپذیر. (ناظم الاطباء) : ایشان متعظ نشدند و متنبه نگشتند. (تاریخ قم ص 254).
- واعظ غیرمتعظ ؛ پنددهنده ای که خود پند نپذیرفته باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به اتعاظ شود.
ترجمه مقاله