ترجمه مقاله

متقعقع

لغت‌نامه دهخدا

متقعقع. [ م ُ ت َ ق َ ق ِ ] (ع ص ) طریق متقعقع؛ راه دور و دراز که رونده اش را کوشش تمام لازم آید. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کوچ کرده با شور و غوغا و سفر دورودراز. (ناظم الاطباء). || به زور خراج گیرنده از مسافر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
ترجمه مقاله