ترجمه مقاله

متململ

لغت‌نامه دهخدا

متململ . [ م ُ ت َ م َ م ِ ] (ع ص ) بی آرام و برگردنده از جایی به جایی از بیماری و اندوه . (آنندراج )(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مضطرب و بی آرام در بستر. (ناظم الاطباء). پیچان که بخود پیچد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نوم متململ ؛ هوان یکون بین النوم والیقظه . (بحر الجواهر). رجوع به تململ شود.
ترجمه مقاله