ترجمه مقاله

متمنی

لغت‌نامه دهخدا

متمنی . [ م ُ ت َ م َن ْ نی ] (ع ص ) آرزومند.(آنندراج ) (غیاث ). کسی که آرزو می برد و میخواهد. خواهش کننده . آرزو دارنده و پرسنده و درخواست کننده و مستدعی و استدعا کننده . (ناظم الاطباء). آرزوخواه . آرزومند. خواهشگر. خواستار و آرزو برنده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || خواننده ٔ نبشته و دستخط. || دروغگو. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مخترع و آن که حدیثی را از نو پیدا میکند و افسانه را بر می بافد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). رجوع به تمنی شود.
ترجمه مقاله