ترجمه مقاله

متناضل

لغت‌نامه دهخدا

متناضل . [ م ُ ت َ ض ِ ] (ع ص ) نبرد کننده در تیراندازی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رشک برنده در تیراندازی . (ناظم الاطباء). رجوع به تناضل شود.
ترجمه مقاله