ترجمه مقاله

متهدی

لغت‌نامه دهخدا

متهدی . [ م ُ ت َ هََ دْ دی ] (ع ص ) راه یابنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). کسی که راه می یابد. (ناظم الاطباء) : و در معالجه بیماران متهدی شدم . (کلیله و دمنه ). ورجوع به تهدی شود. || راهنمایی شده بواسطه ٔ خدا. || راست و درست . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله