متهم
لغتنامه دهخدا
متهم . [ م ُت ْ ت َ هَِ ] (ع ص ) (از«وهَ م ») تهمت نهنده کسی را. تهمت زننده :
از آن پاکتر نیست کس در جهان
که هست او سوی متهم متهم .
|| تهمت پذیرنده . (آنندراج ). تهمت نهاده و تهمت پذیرفته . || شک دارنده و مشکوک . (ناظم الاطباء).
از آن پاکتر نیست کس در جهان
که هست او سوی متهم متهم .
ناصرخسرو.
|| تهمت پذیرنده . (آنندراج ). تهمت نهاده و تهمت پذیرفته . || شک دارنده و مشکوک . (ناظم الاطباء).