ترجمه مقاله

مته

لغت‌نامه دهخدا

مته . [ م َ ت َ / م َت ْ ت َ /ت ِ ] (اِ) برماه و آن آلتی باشد که درودگران بدان چوب و تخته سوراخ کنند. (برهان ). برمه ٔ نجاران که بدان چوب و تخته سوراخ کنند و آن را ماهه نیز گویند. (انجمن آرا). برمه ٔ نجاران که ماهه نیز گویند. (رشیدی ). برماه و آن را ماهه نیز خوانند. (جهانگیری ). مثقب که برمه نجاران است و بدان چوب و تخته سوراخ کنند و آن را ماهه نیز گویند. (آنندراج ). برمه که نجاران چوب را بدان سوراخ کنند. (غیاث ). برماه . مثقب . برمه . برماهه . برماه . گردبر. گرده بر. بیرم . آلتی با نوک تیز پولادی که با چرخاندن آن به دور محور خود بکمک کمانی مخصوص یا نیروی برق و گاهی هم با دست ، چوب و آهن وظروف سفالین و جز اینها را سوراخ کنند :
چو مته ٔ تو شدم در غم تو سرگردان
بسان چوب تو از اسکنه شدم دل ریش .

مسعودسعد.


- مته بر خشخاش نهادن ؛ مته بر ذره نهادن . (آنندراج ). و رجوع به ترکیب بعد شود.
- مته بر ذره نهادن ؛ حد بصر و دقت نظر مستفاد میشود، یعنی در کاری غور تمام کردن . (آنندراج ) :
آن چشم چه شد که مته بر ذره نهاد
گوش شنوا و نای بینایی کو.

تأثیر (از آنندراج ).


- مته به خشخاش گذاشتن ؛ خرده نگرش بودن . (امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1399).و رجوع به ترکیب مته بر خشخاش نهادن شود.
- مته به کون خشخاش گذاشته است ؛ در تزویر و حیله همه چیز شش دانگ است . (بهار عجم ) (آنندراج ).
- مته کمان ؛ مته ای که بوسیله ٔ زهی و کمانی تند و سریع گردد و زودتر از مته ٔ ساده سوراخ کند. مته ای که آن را با کمانی چرمین به چرخ آرند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| کرمی که در پشمینه آلات افتد. (برهان ). کرمی که در پارچه های پشمینه افتد. (ناظم الاطباء). پت . بید. کرم ابریشم خوار. عثه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || کرمی که گندم را خراب و نابود کند و به عربی سوس گویند. (برهان ). کرمی که گندم را ضایع کند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله