ترجمه مقاله

متوجد

لغت‌نامه دهخدا

متوجد. [ م ُ ت َ وَ ج ج ِ ] (ع ص ) شکایت نماینده بیخوابی و جز آنرا. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). شکایت کننده از بیخوابی . (ناظم الاطباء). || اندوهگین . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ملول و محزون . و رجوع به توجدشود. || ناخوش و بیمار. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله