ترجمه مقاله

متوجر

لغت‌نامه دهخدا

متوجر. [ م ُ ت َ وَج ْ ج ِ ] (ع ص ) آن که فروخورد دارو را.(آنندراج ) (از منتهی الارب ). فروبرنده و بلعنده ٔ دارو. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به ناپسندی و کراهت نوشنده ٔ آب . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به توجر شود.
ترجمه مقاله