ترجمه مقاله

متوکز

لغت‌نامه دهخدا

متوکز. [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ ] (ع ص ) پر شده . (ناظم الاطباء). || آماده ٔبدی گشته . || حاضر خدمت و مواظب خدمت . (ناظم الاطباء). آماده و مهیا. (از اقرب الموارد). || آن که چشم داشت چیزی دارد. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله