ترجمه مقاله

متوکل

لغت‌نامه دهخدا

متوکل . [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ] (ع ص ) تکیه کننده و اعتماد نماینده بر کسی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به توکل شود. || امیدوار به خداوند عالم جل شأنه در انجام کاری . (ناظم الاطباء).
- متوکلا علی زادالحجیج ؛ تعبیر مثلی بی زاد و توشه در سفر حج و غیر آن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ورجوع به توکل شود.
- متوکلاً علی اﷲ ؛ در حال واگذاشتن کار بخدای تعالی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| اعتراف کننده به عجز خود. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معترف به عجز و قصور رأی خود. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله