ترجمه مقاله

مثالب

لغت‌نامه دهخدا

مثالب . [ م َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ مثلبة. عیبها. (دهار). ج ِ مثلبة [ م َ ل َ ب َ / م َ ل ُ ب َ ]. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عیبها و زبونیها. (غیاث ) (آنندراج ). عیوب . معایب . مقابل مناقب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
و آنجا که من نباشم گویی مثالب من
نیک است کت نیاید زین کار شرمساری .

منوچهری .


پس چون ضعیفی افتد میان دو قوی توان دانست که حال چون باشد و آنجا معایب و مثالب ظاهر گردد و محاسن و مناقب پنهان ماند. (تاریخ بیهقی چ فیاض ، ص 103).
بجز مر ترا مدح باشد مناهی
بجز مر ترا حمد باشد مثالب .

حسن متکلم .



پس زبان و قلم نگاه می باید داشتن از مساوی و مثالب ایشان . (کتاب النقض ص 481). هر دو در حصر مثالب و تقریر معایب او فصول پرداختند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 204). به چشم حقد و حسد که مظهر و مبدی معایب است و منشی مساوی ومثالب . (جهانگشای جوینی ). شرح غصه و مقاسات معیشت شدیده ٔ خود و ذکر مثالب و نشر مساوی علاءالدین مقصور بودی . (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله