ترجمه مقاله

مثل

لغت‌نامه دهخدا

مثل . [ م َ ] (ع مص ) ایستادن و به خدمت ایستادن . || به زمین چسبیدن . مثول . از اضداد است . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || از جای خود افتادن . مثول . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). زایل شدن از موضع خود. (از ناظم الاطباء). || تشبیه دادن . || مانند شدن به چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). و رجوع به مثول شود. || عقوبت کردن و عبرت دیگران گردانیدن . مُثلَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || مثله کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). گوش و بینی بریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عقوبت کردن به بریدن بینی و یا گوش و یا دیگری از اعضای کسی . (از ناظم الاطباء). و رجوع به مثله کردن شود. || بریدن گوش و بینی کشته را و عبرت دیگران گردانیدن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله