ترجمه مقاله

مثمر

لغت‌نامه دهخدا

مثمر. [ م ُ ث َم ْ م ِ ] (ع ص ) بسیارمال . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تثمیر شود. || کشتی که دانه بندد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد). گیاهی که گل و شکوفه ٔ آن ساقط شده و دانه بسته باشد. (ناظم الاطباء). || کسی که برگ و بار درخت را جهت ستور می چیندو فراهم می کند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
ترجمه مقاله