ترجمه مقاله

مجتهد

لغت‌نامه دهخدا

مجتهد. [ م ُ ت َ هَِ ] (ع ص ) جهد کننده و اجتهاد کننده . (غیاث ). کوشش نماینده و اجتهاد کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کوشش نماینده وسخت کوشش کننده . (ناظم الاطباء) : او را گفت از شرق تا غرب زیر فرمان تو خواهد بود کار را مجدّو مجتهد باش و پاس مردم دار. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 42). || رای صواب پیدا کننده . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). رأی صواب جوینده . (ناظم الاطباء). || مأخوذ از تازی ، کسی که در هنر و صنعت و علم خصوصاً علم فقه به درجه ٔ اجتهاد رسیده باشد و دارای تصرف در آن علم و صنعت باشد. (ناظم الاطباء). آنکه در فقه و اصول به مرتبه ٔ اجتهاد رسیده باشد. مقابل مقلد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کسی که به علم کتاب و وجوه معانی آن و علم سنت و طرق و متون و وجوه معانی آن احاطه داشته باشد و در قیاس دارای اصابت رأی باشد. (از تعریفات جرجانی ). در اصطلاح فقهی کسی است که در اثرآموختن مبادی دین و علم فقه به مرتبه ای رسیده باشد که بتواند احکام شرعی فرعی را به استناد ادله و مآخذاستخراج و استنباط کند و مجتهد مطلق کسی است که قوه و ملکه ٔ استنباط تمام مسائل شرعی را داشته باشد، درمقابل مجتهد متجزی . بالجمله مجتهد کسی است که او راملکه ٔ استنباط احکام شرعیه باشد، یا کسی است که او را قدرت استنباط احکام شرعیه باشد به استناد ادله ٔ اربعه . و خلاصه اجتهاد استفراغ وسع فقیه است در تحصیل ظن به حکم شرعی و فقیه کسی است که در اثر ممارست و کسب معلومات مقدماتی و غور و خوض در احکام و مسائل دینی و اخبار متکفل بیان احکام به استناد ادله ٔ مربوط،مسائل حلال و حرام دینی را دریابد و بدان عمل کند.
مقدمات اجتهاد علم عربیت ، معانی و بیان ، منطق ، علم درایة الحدیث ، اصول و کتب فقهیه ٔ استدلالیه ، اخبار و آیات مربوطبه احکام است که سر انجام موجب حصول ملکه ای شود که بتواند ردالفروع الی الاصول کرده و مسائل را دریابد. پس مراد از فقیه کسی است که صاحب استعداد و قابلیت باشد برای فیضان علم به احکام شرعیه ٔ فرعیه به سبب آنکه عالم به مبادی و ادله بوده و علاوه دارای قوت قدسیه باشد چنین شخص را از جهت آنکه رد فرع به اصل می کندمجتهد نامند و عمل او را اجتهاد و از جهت حصول علم برای او فقیه باشد. پس فقه عبارت از علم به احکامی است که ناشی از ادله ٔ خاص باشد و اجتهاد، استنباط احکام باشد از ادله و استنباط مقدم بر علم باشد. (از فرهنگ علوم نقلی و ادبی تألیف دکتر سید جعفر سجادی ) :
ائمه و مشایخ و سادات و علما و مجتهدان عصر بر طویله ٔ آخُرسالاران به محافظت ستوران قیام نموده و امتثال حکم آن قوم را التزام کرده . (تاریخ جهانگشا).
مجتهد هر گه که باشد نص شناس
اندر آن صورت نیندیشد قیاس .

مولوی .


- مجتهد جامع الشرایط ؛ مجتهد بالغ، عاقل ، مؤمن ، عادل ، مرد و آزاد که در همه ٔ مسائل فقه قدرت اجتهاد داشته باشد. «مجتهد مطلق » که زنده باشد و مولود از زنا نباشد. (ترمینولوژی حقوق تألیف دکتر جعفری لنگرودی ). و رجوع به دو ترکیب بعد شود.
- مجتهد متجزی ؛ کسی که توانایی استنباط احکام شرعی همه ٔ موضوعات را که به او عرضه می شود نداشته باشد. مقابل مجتهد مطلق . (ترمینولوژی حقوق تألیف دکتر جعفری لنگرودی ). و رجوع به ترکیب بعد شود.
- مجتهد مطلق ؛ کسی که توانایی استنباط احکام شرعی همه ٔ موضوعاتی را که به او عرضه می شود داشته باشد. مقابل مجتهد متجزی . (ترمینولوژی حقوق تألیف دکتر جعفری لنگرودی ). و رجوع به ترکیب قبل شود.
- امثال :
با یک روز مجتهد نمی شوی ، چون مادران خواهند کودک خود را روزی بارانی یا سرد از رفتن به کتاب و دبستان مانع شوند و او گوید باید بروم این تعبیر مثلی را گویند. (امثال و حکم ج اول ص 373).
ترجمه مقاله