ترجمه مقاله

مجرور

لغت‌نامه دهخدا

مجرور. [ م َ ] (ع ص ) کشیده شده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کلمه ای که کسره دارد. (آنندراج ). جر داده شده و دارای جر. (ناظم الاطباء). اسمی که جر دارد. جرپذیرفته . جریافته . مقابل جار. علی فی البیت ، فی جار است والبیت مجرور: کل مضاف الیه مجرور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به جر و ماده ٔ بعد شود. || (اِ) (اصطلاح موسیقی ) هر یک از سازهای آرشه ای . (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله