ترجمه مقاله

مجزوء

لغت‌نامه دهخدا

مجزوء. [ م َ ] (ع ص ) آنکه از وی یک جزء ساقط کرده باشند. (ناظم الاطباء). || (در اصطلاح عروض ) شعر مجزوء؛ آنکه از او یک جزء تمام ساقط کرده باشند. (منتهی الارب ). بحر مسدسی است که در اصل وضعش مثمن باشد آن را مجزو گویند به اعتبار دور کردن جزوی از آن . (غیاث ) (آنندراج ). بیتی باشد که از اصل دایره ٔ آن جزوی از عروض و جزوی از ضرب کم کرده باشند. (المعجم چ دانشگاه ص 67).
ترجمه مقاله