ترجمه مقاله

مجست

لغت‌نامه دهخدا

مجست . [ م َ ج َ ] (اِ) تبدیلی از «مجس » یا مخفف «مجسة» و آن موضعی است از نبض بیمار که طبیب دست بر آن نهد و شاید مقصود «مجسطی » باشد و آن کتاب هیئت بطلمیوس است . (کلیات شمس چ فروزانفر ج 7 فرهنگ نوادر لغات ) :
به جواب گفت این خو که تو داری ای جفاگر
نه سقیم ماند اینجا نه طبیب و نه مجستی .

(کلیات شمس ایضاً).


ترجمه مقاله