ترجمه مقاله

مجس

لغت‌نامه دهخدا

مجس . [ م َ ج َ ] (اِ) جایی که طبیبان چیزها بسایند.(برهان ). جائی که در آن دارو می سایند. (ناظم الاطباء). معنایی که صاحب برهان به کلمه داده است غلط است ، و مجس آنجای از دست است که طبیبان برای دانستن حرکات قلب میان شصت و چهار انگشت گیرند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در مؤیدالفضلاء ذیل لغات فارسی آمده : «مَجَس آنجا که طبیب بساید». مؤلف مؤید الفضلاء را اشتباهی دست داده که کلمه را فارسی دانسته و حال آنکه عربی است و «بساید» = پساید مضارع از بسودن = پسودن است و مؤیدالفضلا یکی از مدارک برهان بوده است از این رو جمله ٔ مؤید را نفهمیده به صورت متن درآورده است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). و رجوع ماده ٔ قبل شود.
ترجمه مقاله