ترجمه مقاله

مجعد

لغت‌نامه دهخدا

مجعد. [ م ُ ج َع ْ ع َ ] (ع ص ) موی مرغول . (غیاث ) (آنندراج ). موی مرغول کرده شده . (از منتهی الارب ). موی مرغول و چنگله . (ناظم الاطباء). بشک . (زمخشری ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). موی پیچ پیچ . موی پیچیده .مُقَصَّب . مقابل سَبط. (یادداشت ایضاً) :
تا گل خیری بود چو روی معصفر
تا تن سنبل بود چو زلف مجعد.

منوچهری .


|| حیس مجعد؛ حیس سطبر و بسته . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله