مجلس فروز
لغتنامه دهخدا
مجلس فروز. [ م َ ل ِ ف ُ ] (نف مرکب ) مجلس افروز. افروزنده ٔ مجلس . روشن کننده ٔ مجلس :
در طبق مجمر مجلس فروز
عود شکرساز و شکر عودسوز.
مرا کاین سخنهاست مجلس فروز
چو آتش در او روشنایی و سوز.
و رجوع به مجلس افروز شود.
در طبق مجمر مجلس فروز
عود شکرساز و شکر عودسوز.
نظامی .
مرا کاین سخنهاست مجلس فروز
چو آتش در او روشنایی و سوز.
سعدی (بوستان ).
و رجوع به مجلس افروز شود.