ترجمه مقاله

مجمد

لغت‌نامه دهخدا

مجمد. [ م ُ ج َم ْ م ِ ] (ع ص ) یخ زننده . منجمد شونده . افسرنده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تجمید شود. || داویی را گویند که ضد محلل باشد و آن مخصوص داروهای بارد و قابض است مانند بذرالبنج و نشاسته . (از مخزن الادویه ).
ترجمه مقاله