ترجمه مقاله

مجهز

لغت‌نامه دهخدا

مجهز. [ م ُ ج َهَْ هَِ ] (ع ص ) سازنده ٔ جهاز عروس و مرده و مسافر و غازی و مانند آن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که تجهیز می کند عروس و مسافر و مرده را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کسی که مال التجاره ٔ فاخر به تجار دیگر دهد و روانه ٔ سفر کند. (از اقرب الموارد). کسی که بازرگانان را با جهاز یعنی متاع فاخر روانه ٔ سفر می کند یا خود با آن سفرمی نماید. (از محیط المحیط). و رجوع به مجاهز شود.
ترجمه مقاله