ترجمه مقاله

مجور

لغت‌نامه دهخدا

مجور. [ م ُ ج َوْ وَ ] (ع ص ) بنای سرنگون و منهدم شده و با زمین برابر شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- امثال :
یوم بیوم الحفض المجور ؛ این مثل را در شماتت به کسی گویند که نکبتی به وی رسیده باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله