ترجمه مقاله

مجیز

لغت‌نامه دهخدا

مجیز. [ م ُ ] (ع ص ) رخصت دهنده و پروانه دهنده . (ناظم الاطباء)(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اجازه شود. || ولی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || وصی و مصلح امر یتیم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قیم امر یتیم . (از اقرب الموارد). || بنده ٔ مأذون در تجارت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کسی که رخصت عبور می دهد و می گذراند کسی را از جایی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || کسی که قطع مسافت می کند و پس می افکند جایی را به رفتن از آن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آن که می فرستد و روانه می کند و راه می دهد و سبب عبور می شود. (ناظم الاطباء). || آن که آب می دهد کشت و ستور را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). || آن که کمک و امدادمی کند. || تحسین کننده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله