مج
لغتنامه دهخدا
مج . [ م ُج ج ] (ع اِ) خجکهای انگبین بر سنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازناظم الاطباء). نقطه های عسل بر روی سنگ . (از اقرب الموارد). || جوجه ٔ کبوتر مانند «بُج ّ» و ابن درید گوید چنین گمان کنند، و من صحت آن را نمی دانم . (از اقرب الموارد).