ترجمه مقاله

محادثة

لغت‌نامه دهخدا

محادثة. [ م ُ دَ ث َ ] (ع مص ) با هم سخن گفتن . (منتهی الارب ). با یکدیگر حدیث کردن . تحادث . (یادداشت مؤلف ). گفتگو و مکالمه . (ناظم الاطباء). با کس حدیث کردن . (تاج المصادر بیهقی ).حکایت و قصه و نقل و داستان آوردن . (ناظم الاطباء). || صیقل کردن شمشیر را. (منتهی الارب ). و منه حدیث الحسن حادثوا هذه القلوب بذکراﷲ؛ ای اجلوها واغسلوا الدرن عنها. (منتهی الارب ). جلا دادن . بزدودن شمشیر. (از لسان العرب ). بزدودن . (زوزنی ). || در اصطلاح متصوفه و عرفا خطاب حق است بنده رادر صورتی از عالم ملک همچنان که ندا فرمودند موسی را از شجره . (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (از تعریفات ). || معاشرت و مصاحبت . (یادداشت مرحوم دهخدا) : زبان از مکالمه ٔ او در کشیدن قوت نداشتم و روی از محادثه ٔ او گردانیدن مروت ندانستم . (گلستان ).
ترجمه مقاله