ترجمه مقاله

محاذی

لغت‌نامه دهخدا

محاذی . [ م ُ ] (ع ص ) برابر شونده (مشتق از حذو به معنی مقابل و روبرو و برابر کردن دو چیز است ). (از غیاث ) (آنندراج ). || مقابل و رویاروی . (ناظم الاطباء). مواجه . برابر. روبرو. رویاروی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : توپها را میان سنگر و میان گود جابه جا به تفاوت محاذی دروازه ٔ قلعه بسته از گلوله ها محافظت نمایند. (مجمل التواریخ گلستانه ). لب ّ، محاذی و رویاروی شدن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله