ترجمه مقاله

محاسب

لغت‌نامه دهخدا

محاسب . [ م ُ س ِ ] (ع ص ) حساب کننده و مرتب کننده ٔ حساب و مستوفی . (ناظم الاطباء). شمارگر. آمارگر. شمارگیر. آماره گیر. شماره گیر. حسابدار. آمارگیره . شمارکننده . شمارنده . حسیب . حاسب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حساب کننده . (آنندراج ) :
چندانْت بقا باد که آید عدد سال
اندر قلم کاتب و در ذهن محاسب .

سوزنی .


ترجمه مقاله