ترجمه مقاله

محاصر

لغت‌نامه دهخدا

محاصر. [ م ُ ص ِ ] (ع ص ) حصاری کننده کسی را به جنگ . (آنندراج ). حصارکننده . (ناظم الاطباء). در حصار گیرنده . شهربند کننده . محاصره کننده .
- محاصر شدن ؛ شهربند و در بندان کننده شدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله