ترجمه مقاله

محال

لغت‌نامه دهخدا

محال . [ م َ ] (ع مص ) محل . (منتهی الارب ). سیاست کردن بر سلطان و رنج دادن او را به سعایت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مِحال . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله