ترجمه مقاله

محا

لغت‌نامه دهخدا

محا. [ م َح ْ حا ] (ع ص ) مَحّاء. محوکننده . پاک کننده :
به سیف محو شود از گناهکار گناه
گناهکار ملیح است و سیف دین محا.

سوزنی .


رجوع به محاء شود.
ترجمه مقاله